نارگيل در يك جريان كاملاً با فرشته آشنا مي شود. اما تعلق نارگيل به دارودسته «ندارها» و تعلق فرشته به دارودسته «داراها» مانع از پيوند آن دو مي شود. وقتي نارگيل براي خواستگاري به جشن داراها وارد مي شود، در آنجا پدربزرگ خود اسرافيل خان را مي بيند و اين رويارويي، اسرافيل را روانه بيمارستان مي كند. با اطلاع نارگيل، دارودسته ندارها به بيمارستان مي ريزند و...